ضرورت بالای شناخت مخاطب در بازاریابی محتوایی
همانطور در مقاله بازاریابی محتوایی گفته شد، در این روش از بازاریابی قرار است با تولید محتوا به هدف مد نظرمان برسیم. تفاوتی نمیکند که هدف ما جذب ترافیک از گوگل، نگه داشتن مخاطبان در سایت و اینستاگرام و یا ترغیب مخاطبان به خرید باشد.
اما سوالی که مطرح میشود این است که چه محتوایی تولید کنیم؟
اگر مطلب بازاریابی محتوایی را نخواندهاید و یا قدرت بازاریابی محتوایی را درک نکردهاید توصیه میکنم ابتدا این دو مطلب را مطالعه کنید.
بازاریابی محتوایی چیست و چطور کسب و کارها را متحول میکند؟
چطور تولید محتوا این کسب و کار را نجات داد؟
فرض کنیم که ما به دنبال نگه داشتن فالوورهای جذب شده در اینستاگرام هستیم، چه محتوایی برای آنها تولید کنیم؟
یا اصلا فرض کنید که به دنبال طراحی یک متن تبلیغاتی برای ترغیب مخاطبان به ثبتنام در یک تور گردشگری هستیم؟ چه محتوایی بنویسیم؟
میتوانم تا پایان مقاله صدها سوال به این شکل در ذهن شما ایجاد کنم، سوالاتی از این جنس که چه محتوایی تولید کنم؟
اما نیازی به این کار نیست، قطعا همین چند سوال به حساس بودن موضوع شناخت مخاطب در تولید محتوا آگاه شدهاید.
اما پاسخ به سوال چیست؟
ساده است، محتوایی تولید میکنم که متناسب با مخاطب من باشد.
اما متناسب با مخاطب یعنی چی دقیقا؟ آیا همینکه بدانیم باید متناسب با مخاطب هدف محتوا تولید کنیم کافی است؟
فرض کنید که من میخواهم محتوایی تولید کنم که سرگرمکننده باشد و مخاطب را در اینستاگرام من نگه دارد؟ بسیار عالی، چه چیزی برای مخاطب هدف من سرگرم کننده است؟
میخواهم متنی بنویسم که مخاطب را به ثبت نام در تور گردشگری تشویق کند؟ بسیار عالی چه چیزی از این تور گردشگری برای مخاطب من جذاب است تا از آن صحبت کنم.
همانطور که متوجه شدید لازمه پاسخ به این سوال، شناخت مخاطب هدف است و دقیقا به همین دلیل یکی از ستونهای اساسی بازاریابی محتوایی شناخت مخاطب است به گونهای که بدون شناخت مخاطب بازاریابی محتوایی امکان پذیر نخواهد بود.
مخاطبان خود را بشناسید
باید بدانید با چه اشخاص و چه سلیقههایی در ارتباط هستید. این افراد از کدام قشر هستند.
اگر این افراد به چند گروه قابل تقسیم باشند کدام گروه مخاطب هدف اصلی شماست.؟
برای شناخت مخاطب روشهایی وجود دارند که مشهورترین آنها پرسونا است.
پرسونا چیست؟
پرسونا یک کارکتر فرضی هست که خودمان آن را طراحی میکنیم اما ویژگیهای شخصیتی و رفتاری که برای او در نظر گرفتهایم همگی حاصل تحقیقاتی است که روی مخاطبان انجام دادهایم.
برای درک بهتر پروسونا به مثالی از سایت کانتتنتبرگر اشاره میکنم.
تصور کنید قرار است با یک تور مسافرتی با تعدادی از دوستانمان به کویر برویم.
تصمیم میگیریم یک نفر را که اکثر افراد او را قبول دارند به عنوان نماینده خود انتخاب کنیم تا برای تکتک تصمیمهای ریز و درشت از ما سوال نشود و در عین حال نظر ما هم لحاظ شود.
باور داریم کسی که به عنوان نماینده انتخاب کردیم بهخوبی میداند که ما چه سبک غذایی میخوریم، کی و کجا برای استراحت برایمان مناسب است، او میداند چه بودجهای برای این سفر درنظر گرفتیم و… پس با خیالی آسوده تصمیمات را به او میسپاریم و از سفرمان لذت میبریم.
پرسوناهم دقیقا به همین شکل است و ماهیت یک نماینده را دارد.
در واقع شما با بررسی و تحقیق بین مخاطبان، یک شخصیت را در نظر میگیرد که اگر در تولید محتوا این شخصیت و نیازهایش را در نظر بگیرید، بخش خاصی از مخاطبان هدف را شگفت زده و بخش دیگر را راضی نگه میدارید.
مثلا من یک فروشگاه اینترنتی صندلی اداری دارم و تحقیقات مفصلی درباره مشتریان احتمالی صندلی انجام میدهم.
از پزشکی که به دنبال تاسیس مطب است و همینطور از جوانی که به دنبال تاسیس شرکت است و همینطور افراد دیگری که به دلایل مختلفی به دنبال خرید صندلی اداری هستند.
همین تحقیق درباره مشتریان صندلی اداری موجب باز شدن چشمان من به گروه خریداران مختلف میشود و در این تحقیقات من انواع مشتریان را شناسایی میکنم.
در نهایت تصمیم میگیرم که کدام گروه را به عنوان مخاطبان هدف اصلی انتخاب کنم، مثلا من گروه پزشکان تازه فارغ التحصیل شده را به عنوان مخاطبان هدف اصلی انتخاب میکنم.
برای اینکه محتوای تولید شده من در راستای نیاز پزشکان باشد، من یک کارکتر پزشک فرضی به نام آقای دکتر فلانی طراحی میکنم و ویژگیهای شخصیتی و نیازهایی را برای ایشان در نظر میگیرم که همگی در تحقیقات به دست آمده است.
من دکتر فلانی هستم، اگر در تولید محتوا من و نیازهای منو در نظر داشته باشی،
بیشتر پزشکا از محتوات خوششون میاد.
به این شکل هنگام تولید محتوا وقتی به آقای فلانی فکر میکنم، از آنجایی که ایشان نماینده گروه پزشکان هستند، محتوای من برای خیلی از پزشکان جذاب و برای برخی قابل قبول خواهد بود.
از طرفی من میتوانم پرسونای دوم هم داشته باشم، به هرحال مشتریان غیر پزشک بسیاری هم خواهم داشت، از جمله شرکتها.
پس یک شخصیت فرضی هم در نظر میگیرم که اگر در تولید محتوا برای غیر پزشکان ایشان را در نظر داشته باشم، عمده مخاطبان غیر پزشک راضی و برخی شگفتزده خواهند شد.
میدانم کمی پیچیده شد و واقعیت این است که فرآیند طراحی پرسونا زمانبر و البته پیچیده است.
اما در این حد بدانید که هدف از پرسونا این است که چون ما نمیتوانیم در تولید یک محتوا همه چندهزار کاربر هدف را در نظر بگیریم، تلاش میکنیم این افراد را بشناسیم و نمایندهای برای آنها طراحی کنیم که با در نظر گفتن نیازهای این نماینده، نیازهای بخش عمدهای از این گروه چندهزار نفری هم در نظر گرفته میشود و عمدتا راضی خواهند بود و حتی برخی شگفت زده میشوند.
دقیقا مانند همان مثال کویر که وقتی یک نفر را نماینده میکنیم و این نماینده غذای سفر و مقاصد سفر را مشخص میکند، عدهای که شخصیتی نزدیک به این نماینده دارند بسیار خوشحال و عده باقی مانده راضی خواهند بود و کمتر اعلام نارضایتی میکنند چرا که شخصیت این نماینده به گونهای است که شاید به عدهای خیلی نزدیک باشند اما با دیگران خیلی فاصله ندارد.
در نهایت توصیه من این است که به شناخت مخاطب حسابی اهمیت دهید و همراه برای شناخت مخاطبان هدفتان بکوشید و درباره پرسونا اطلاعات بیشتری کسب کنید.
توصیه میکنم حتما حتما از سایت کانتنتربرگر برای افزایش اطلاعات در زمینه مخاطب شناسی و بازاریابی محتوایی استفاده کنید.
سوالتو بپرس
میدونم که واقعا شناخت مخاطب بحث پیچیدهای هست. پس دوست دارم اگر سوالی هست کامنت بذاری.
یا جوابشو میدونم و بهت میگم یا جوابشو پیدا میکنم و بهت میگم.
موفق باشید.