چطور ایدههای کارآفرینی رو کشف کنیم؟ فرمول پیدا کردن ایده کسبوکار چیست؟
سلام دوستان، تو این مطلب قصد دارم در مورد ایده یابی و فرمول پیدا کردن ایده کارآفرینی صحبت کنم. پیدا کردن ایده هر فرمولی که داشته باشد قطعا افراد مختلف به نتیجه یکسانی از این فرمول نمیرسند، چون خود افراد یکی از متغیرهای این فرمول هستند.
اما واقعا فرمول کشف ایده کارآفرینی چیه؟ چه چیز مشترکی در کشف شدن ایدههای مختلف کسبوکار وجود دارد؟ واقعیت این است که از نظر من فرمولی مشترکی وجود ندارد من با این تکنیک که ابتدا کاغذی بیاورید، تواناییهای خود را بنویسید و . . . موافق نیستم.
در عوض معتقدم که برای کشف ایدههای جدید باید به چند نکته توجه کنیم یا به عبارت بهتر چند چیز را مد نظر داشته باشیم تا احتمال کشف ایده کارآفرینی توسط ما بیشتر شود.
دنبال ایده کارآفرینی عجیب و غریب نباشید
اولین چیزی که باید بدانیم، این هست که هیچ یک از کارآفرینان به دنبال یک ایده عجیب نبودند، اگر در ذهنتان شکل گرفته است که باید یک ایده خیلی عجیب داشته باشید که احتمالا هیچ کس تا به حال به ذهنش نرسیده، باید بدانید که اشتباه میکنید.
اگر به ایدهای هم برسید که تا به حال در بین ۷ میلیارد انسان کسی آن را اجرا نکرده است، باید بدانید که این ایده ایرادی دارد، یا فعلا زمان اجرایش نرسیده و خیلی جلوتر از زمانش قرار دارد یا ایده از پایه اشتباه است و نیازی را بطرف نمیکند .( البته من در مورد اختراعات صحبت نمیکنم، اختراع با ایده کسبوکار متفاوت است).
[alert type=”info”]مطلب پیشنهادی: ۱۰ ایده برای راهاندازی کسبوکار اینترنتی متناسب با بازار ایران[/alert]
به دنبال ساخت چیزی که هست نباشید
دومین نکتهای که باید مد نظر داشته باشید این هست که لازم نیست چرخ رو از اول اختراع کنید، مثلا لازم نیست که به دنبال ساخت یک دیجیکالای دوم باشید، اگر حتی سرمایه کافی راهم داشته باشید بازهم معنی نمیدهد که به یک دیجیکالای دوم تبدیل شوید.
وقتی دیجیکالا وجود دارد و همه نیازها را برطرف میکند و یک رقیب بزرگ هم به اسم بامیلو وجود دارد که بازار را رقابتی میکند تا هر دو به دنبال کیفیت در خدمت باشند، این وسط چه لزومی دارد که یک گزینه سومی هم بوجود بیاید درحالی که حرف جدیدی برای گفتن ندارد؟
لطفا با یک حرف جدید وارد بازار شوید، زاپوس یک فروشگاه اینترنتی بود که مدتها بعد از آمازون کارش رو شروع کرد، دقیقا زمانی که آمازون کل بازار را گرفته بود.
اما زاپوس حرف جدیدی داشت، این فروشگاه اینترنتی به صورت اختصاصی در حوزه کیف و کفش فعالیتش را شروع کرد و خدمات جالبی را هم در زمینه خرید کیف و کفش ارایه میداد و همین باعث شد که علی رغم وجود آمازون بتواند به موفقیت برسد و در نهایت توسط آمازون خریداری شود.
علت موفقیتش این بود که با حرف جدیدی وارد بازار شد و نیازی را که آمازون تا حدی برطرف میکرد ، به صورت خیلی بهتری برطرف کرد.
نمونه ایرانی هم در این زمینه وجود دارد، به عنوان مثال فروشگاه اینترنتی لوناتو که در زمینه فروش عینک فعالیت میکند. این فروشگاه علی رغم وجود دیجیکالا فروش خوبی دارد و حتی از وقتی دیجیکالا عینک را هم اضافه کرده است فروش این سایت هم بالا رفته زیرا به نوعی در زمینه فرهنگ سازی خرید آنلاین عینک به لوناتو کمک کرده است.
پس به دنبال این باشید که حرف جدیدی بزنید، به این فکر کنید چه چیزی را میتوانید بهبود ببخشید یا چه نیازی را میتوانید به شکل بهتری رفع کنید.
از وقتی بازار اسنپ و تپسی داغ شده است و در نتیجه خیلی از رانندگان برای مسیریابی از گوشیهای هوشمند در حین رانندگی استفاده میکنند بازار نگهدارندههای گوشی یا هولدرهای گوشی هم داغ شده است.
زیرا این نیاز کشف شده است که رانندگان در حین رانندگی مجبورند از گوشی خود استفاده کنند، در حالی که رانندگان میتوانستند گوشی به دست رانندگی کنند اما هولدرهای گوشی این نیاز را به شکل خیلی خیلی بهتری رفع میکردند، پس وارد بازار شدند و به موفقیت رسیدند.
یا داستان دوربینهای ورزشی و ضدآب گوپرو به این شکل بود که وقتی موسس این شرکت برای اولین بار مشاهده کرد که در ورزشهای آبی، ورزشکاران برای اینکه بتوانند فیلم بگیرند، دوربینهای معمولی را در پلاستیک میپیچانند تا خیس نشود اون متوجه فرصت جدید شد، چطور میتوان این نیاز را به شکل بهتری رفع کرد.
او برای اولین بار محافظهای شیشهای ضد آبی برای چند مدل دوربین معروف ساخت به طوری که آب از آنها عبور نمیکرد و با استقبال خوبی در بازار مواجه شد. بعدها پیشرفت کرد و خود نیز به تولید دوربین پرداخت.
همانطور که فهمیدید در هر دو مورد کارآفرینان به دنبال ایده جدید یا عجیبی نبودند و شاید حتی اصلا در حال جستجو برای ایده هم نبودند، اما ذهنی باز داشتند، به جزئیات دقت میکردند و به دنبال رفع نیازها به شکل بهتری بودند.
ذهنتان را برای کشف فرصتها پرورش دهید
و مهمترین نکته اینکه ذهن خود را به این مدل فکر کردن عادت دهید. هرجایی و در هر موقعیتی که هستید به نیازهایی که از مردم رفع شده است دقت کنید، وقتی به مغازه یا هر کسبوکاری سر میزنید با دقت نگاه کنید که نیازهای آنها چطور برطرف شده است، اگر در این میان راهی برای رفع بهتر نیازها پیدا کنید، شما به یک ایده کارآفرینی رسیدهاید که میتواند نیازی را به شکل بهتری رفع کند.
دقت کنید، گاهی شما نمیتوانید راه جدیدی برای رفع یک نیاز داشته باشید، اما راهی برای رفع این نیاز با هزینه بسیار کمتر پیدا کردهاید، در این صورت نیز شما یک ایده کارآفرینی خوب دارید.
مثلا ممکن است شما راه جدیدی برای بستهبندی مواد فروشگاهی نداشته باشید، اما اگر این کار را با هزینه بسیار کمتر انجام دهید، در این صورت فروشگاهها ترجیح میدهند که برای کاهش هزینه با شما کار کنند. البته کاهش هزینه باید با حفظ کیفیت فعلی باشد.
در نهایت توصیه من این است که به اتفاقات و محیط اطراف خود در هرجایی بیشتر دقت کنید، به همه چیزی حساس شوید و ذهن خود را به این شکل پرورش دهید.
ببینید که کسبوکارها چطور نیازهای مختلفشان را برطرف میکنند، ببینید که مردم در شرایط مختلف چطور نیازهایشان را بطرف میکنند.
مثلا وقتی وارد یک رستوران میشوید از خود بپرسید که شستشوی این رستوران بزرگ به چه شکل انجام میشود، شستشوی ظروف با چه روشی انجام میشود، یا این ساختمان بلند چگونه تمیز میشود و . . .
و هرگز ذهن خود را مجبور به پیدا کرده ایده نکنید، مثلا نگویید که در این ماه باید ایدهای را پیدا کنم، ذهن شما باید آزاد باشد تا بتواند یک ایده کارآفرینی و فرصت جدید را کشف کند.
فرمول پیدا کردن ایده کسبوکار همین است که ذهن خود را طوری پرورش دهید که به جزئیات و محیط اطراف حساستر شود و همیشه سوالاتی را در ذهن شما شکل دهد.
موفق باشید.