وقتی از استراتژی دیجیتال مارکتینگ حرف میزنیم، دقیقا از چی حرف میزنیم؟

احتمالا شما نیز برداشتهای متفاوتی از تعریف استراتژی و استراتژی دیجیتال مارکتینگ دارید. تعاریف مختلفی شنیدهاید و احتمالا گاهی استراتژی را با تکنیکهای بازاریابی اشتباه گرفتهاید.
بارها در صبحتهای خود یا دیگران کلماتی مانند استراتژی کسبوکار ما، استراتژی رشد و استراتژی بازاریابی به گوشتان خورده است و احتمالا از خیلی از تصمیمها به عنوان تصمیمات استراتژیک یاد کردهاید. اما واقعا مفهوم استراتژی چیست؟
در این مطلب دقیقا به این موضوع میپردازم تا اولا با تعریف استراتژی و دوما با استراتژی دیجیتال مارکتینگ آشنا شوید.
استراتژی بازاریابی چیست؟
جک ولش، مدیر افسانهای جنرال الکتریک و نویسنده کتاب ” آیین پیروزی” استراتژی را اینچنین تعریف میکند: ” استراتژی یعنی اینکه، من تصمیمهای شفاف و دقیق در مورد نحوه رقابت با دیگران بگیرم”.
یا مایکل پورتر استراتژی بازاریابی را اینچنین تعریف میکند: ” استراتژی یعنی اینکه، کاری که دیگران انجام میدهند را با هزینه کمتر(کاراتر) انجام دهیم و کارهایی انجام دهیم که دیگران هرگز انجام نمیدهند”.
همانطور متوجه شدید استراتژی از دیدگاههای مختلف تعاریف متعددی دارد و تا حدی طبیعی است زیرا این یک مفهوم است و چهارچوب خیلی مشخصی برای آن وجود ندارد، اما میتوان نقاط اشتراکی هم بین تعریفها مشاهده کرد.
مثلا در تمامی تعریفها استراتژی یعنی قبل از اینکه سراغ هر ابزار یا هر تکنیک بازاریابی برویم، باید بدانیم که ما چگونه میخواهیم در بازار پیروز شویم؟ با چه روش کلی(استراتژی) قصد داریم مشتری به دست آوریم؟ با چه روش کلی(استراتژی) میتوانیم به اهداف کسبوکار خود برسیم؟
من همیشه با مثال بهتر یادگرفتهام، پس این مثال را در نظر بگیرید.
یک آموزشگاه زبان پس از بررسی بازار، رقبا و مشتریان کسبوکار خود، متوجه میشود که برای پیروزی در بازار باید کاری کند تا مشتریان یعنی زبان آموزان، مطمئن شوند که با این آموزشگاه به نتیجه میرسند. یعنی ایجاد حس اطمینان از نتیجه در زبان آموزان
این آموزشگاه تا حدی استراتژی بازاریابی خود را متوجه شده است، در واقع از این به بعد تمامی تکنیکها و ابزارها از جمله بازاریابی دیجیتال در این راستا به کار گرفته میشوند.
یا مثلا یک تیم فوتبال را در نظر بگیرید که پس از بررسی رقبا، وضعیت زمین و شناخت تیم خود کلید پیروزی در بازی را انجام بازی روی هوا میداند. یعنی استراتژی این تیم برای پیروزی این است که بازی را به هوا ببرد.
حال برای اجرای این استراتژی به تکنیکهایی نیاز دارد که این تکنیکها تبدیل به برنامهای برای اجرای استراتژی میشوند. مثلا از بازیکنان کناری میخواهد که توپهای بلند بیشتری ارسال کنند، از مهاجمان میخواهد که برای سر زدن تلاش بیشتری بکنند، از مدافعین میخواهد که در کرنرها به جلو بیایند، از دروازهبان میخواهد که همه توپها را بلند ارسال کنند و . . .
همانطور که متوجه شدید همه اینها تاکتیکهایی بودند برای اجرای استراتژی مورد نظر به کار رفتهاند.
[alert type=”info”]مطلب پیشنهادی: اصول دیجیتال مارکتینگ را میدانید؟ خیلیها از این ۳ اصل گذشتند، شما نگذرید[/alert]
استراتژی دیجیتال مارکتینگ چیست؟
استراتژی دیجیتال مارکتینگ به هیچوجه مفهوم جدایی از استراتژی بازاریابی کسبوکار شما نیست. استراتژی دیجیتال مارکتینگ هرچه باشد در راستای استراتژی کلی شرکت است. قبل از پرداختن به مفهوم استراتژی دیجیتال مارکتینگ، باید با سطوح مختلف استراتژی آشنا شوید،.
چیزی که برای سطوح بالاتر به عنوان یک تاکتیک محسوب میشود برای آنهای که در سطح پایینتر سازمان قرار دارند یک استراتژی است.
در مثال آموزشگاه، هدف سطوح بالای آموزشگاه افزایش فروش در دراز مدت بود و “ایجاد حس اطمینان از نتیجه” در مشتری ،استراتژی کلی آموزشگاه برای رسیدن به هدف مورد نظر است. اما برای واحد دیجیتال مارکتینگ استراتژی سطوح بالاتر تبدیل به هدف آنها میشود. یعنی هدف واحد دیجیتال مارکتینگ ایجاد حس مورد نظر در مخاطبان با استفاده از فضای آنلاین است.
حال به این فکر میکنند که در فضای آنلاین با چه روش کلی(استراتژی) پیش برویم تا به هدف مورد نظر یعنی ایجاد حس اطمیان از نتیجه در مشتریان برسیم. در واقع آنها در سطح خود یک استراتژی یا روش کلی برای رسیدن به هدف را انتخاب میکنند.
مثلا ممکن استراتژی آنها این باشد که تا میتوانیم ایمیل و راه ارتباطی بیشتری جمع آوری کنیم، یا ممکن است استراتژی این باشد که فقط تلاش کنیم تا افراد را به سایت بکشانیم و در آنجا این حس را ایجاد کنیم، یا ممکن است شبکههای اجتماعی را فرصت بهتری شناسایی کنند و استراتژی کلی آنها پیدا کردن مخاطبان هدف و هدایت آنها به شبکه اجتماعی باشد.
در واقع هر سطح از کسبوکار اهدافی برای خود دارد که برای رسیدن به آن هدف یک روش کلی(استراتژی) دارند.
مثلا بخش روابط عمومی نیز با توجه به استراتژی کلی آموزشگاه اهدافی برایش مشخص میشود و برای رسیدن به آن اهداف یک روش کلی(استراتژی) برای خود تدوین میکند.
تعریف استراتژی دیجیتال مارکتینگ چه شد؟
استراتژی دیجیتال مارکتینگ، یعنی واحد دیجیتال مارکتینگ باید بررسی کند که سازمان یا کسبوکار من چه استراتژی کلی دارد و با توجه به استراتژی کلی کسبوکار برای خود اهدافی تدوین کند.
وقتی اهداف کاملا مشخص شدند، استراتژی دیجیتال مارکتینگ یعنی روش کلی این واحد برای رسیدن به اهداف مورد نظرش، یعنی مجموعه اقداماتی که این واحد برای رسیدن به اهداف مشخص شده اش انجام میدهد.
در مثال آموزشگاه، هدف آموزشگاه افزایش فروش بود، و استراتژی آنها برای افزایش فروش ایجاد حس اطمینان از نتیجه در مخاطبان هدف بود. برای واحد دیجیتال مارکتینگ استراتژی کلی آموزشگاه تبدیل به هدف آنها میشود، یعنی هدف واحد دیجیتال مارکتینگ این میشود که در مخاطبان احساس اطمینان از نتیجه را ایجاد کند.
حال این واحد باید به دنبال یک روش کلی(استراتژی) باشد که با این روش کلی به هدف مورد نظر میرسند. روش کلی(استراتژی) دیجیتال مارکتینگ این میشود که مخاطبان هدف را شناسایی کنند و پیامی که ایجاد کننده احساس مورد نظر است منتقل کنند.
حال برای اجرای این استراتژی از تاکتیکها و ابزارهای مختلفی استفاده میکنند، از اینستاگرام، از تبلیغات بنری، از تهیه ویدیوی مصاحبه با زبانآموزان موفق و . . .
پس استراتژی دیجیتال مارکتینگ مجموعه اقدمات آنلاینی هستند که به شما کمک میکنند به اهداف خود برسید.
علی رغم پیچیده بودن تعریف استراتژی امیدوارم تا حدی با مفهوم آن آشنا شده باشید. هرچند که هیچ تعریف نهایی برای استراتژی وجود ندارند به گونهای که حتی بزرگان این حوزه همواره در حال تکمیل تعریف خود هستند.
اما نکتهای وجود دارد که به شما کمک میکند جدای از تعریف استراتژی همیشه با استراتژی عمل کنید، و آن نکته این است که قبل از استفاده از هر تکنیکی و ابزاری، بدانید که در راستای چه هدفی از آن استفاده میکنید، یعنی برای همه اقدامات خود یک هدف واحد داشته باشید.
موفق باشید دوستان